شرحه شرحه



شما که خواب و بیدار بودید ما آرام جمع کردیم و رفتیم سفر. رفتیم تا زخمهایمان خودش که خوب نمیشود حداقل سرباز بماند                          

آدم یادش نمی آید اول کجای دلش به لبه ی تیز حرفی زخم شد و این زخمها برای چه بود؟

قربان دلت سرت را درد نیاورم. با قطار رفتم تا تمام تصویرها از پیش چشمانم بگذرد، انگار که قیامت باشد

طولانی طولانی


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دست نوشته لات اصفهان علی کرم گنده اصفهان رها، آزاد، من! بانک اطلاعات مشاغل کالای خواب رامش خواب آموزش روش های کسب درآمد اینترنتی •موجودی به نام من• لینکران ( الاستومر ، ساپورت ، لرزه گیر ) بازی جدید The last desert war Dokelelor